نامه ای به یک مدیر اشرافی
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« ... فإنَّکَ مُترَفٌ قد أَخَذ الشَّیطانُ مِنکَ مَأخَذَهُ ، وَ بلَغَ فِیکَ أَمَلهُ ، وَ جَرى مِنکَ مَجرَى الرُّوحِ و الدَّمِ » (نهج البلاغه نامه 10)
«... همانا خوشگذران شدهاى و شیطان در تو راه یافته و به آرزوى خود رسیده و همانند روح و خون در وجود تو جارى شده است»
توضیح قطرهای:
امام علیهالسلام در این نامه، به یکی از مدیران خوشگذران و اشرافی نوشت و او را از نفوذ شیطان در وجود او آگاه کرده و هشدار داده است. نامه ای است که بخش مهمی از مدیران جامعه ما مخاطب جدی آن هستند.
یکی از ویژگیهای لازم و ضروری متولیان جامعه اسلامی، روحیه سادهزیستی و عدم روی آوردن به مظاهر دنیاپرستی است؛ زیرا مسئولی که در رفاه زندگی کند، هیچ گاه درکی از طبقات ضعیف جامعه نخواهد داشت؛ این مسأله به خصوص در شرایطی که جامعه اسلامی درگیر معضلات اقتصادی و اجتماعی است، بسیار ناخرسند و نامبارک خواهد بود. از دیگر سو این رفاهطلبی مسئولان باعث بدبینی افراد جامعه نسبت به اصل نظام اسلامی و تزلزل پایههای حکومت میشود.
تاریخ اسلام نمونههای متعددی از اشرافیت و رفاهطلبی کارگزاران و مسئولان بیبصیرت را به قلم کشیده است که توجه به آنان میتواند بسیار عبرتآموز باشد. به عنوان نمونه برخوردهای امیرالمؤمنین علیه السلام با کارگزاران و مدیرانی که به خوشگذرانیهای افراطی و هزینهبردار میپرداختند، جالب توجه خواهد بود و الگویی را فراروی مسئولان جامعه اسلامی قرار میدهد. برخوردهای حضرت با این مسئولان متموّل به حدی تند و زننده بود که گاهی باعث میشد در مقابل حضرت تیغ دشمنی در آورند.