قدرت

 

روش­ها و ابزارهای سیاست در اسلام -2



ب : ابزارهای سیاست در اسلام


ابزار یعنی وسیله کار، و هر کاری ابزار و وسیله خود را دارد که بدون آن، رسیدن به کار و یا تحقق اهداف آن ممکن نخواهد بود. همان‌طور که علم روان‌شناسی، فقه، اقتصاد، مدیریت، ... ابزار خاص خود را دارد تا در حوزه عملکرد خود تحقق یابند، علم سیاست نیز ابزار لازم و ضروری‌ای را دارد تا به سرمنزل مقصود برسد. و ما معتقدیم که سیاست اسلامی نیز که برگرفته از قرآن و عملکرد حکومتی پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و منش سیاسی ائمه اطهار(علیهم ‌السلام) است، دارای ابزارهای خاص خود است. که شاید برخی از این ابزار با ابزار سیاسی در دیگر مکاتب مشترک باشد. ولی آنچه برایمان مهم است ابزارهایی است که در اندیشه و عملکرد سیاست اسلامی به آن نیاز داریم.

در اندیشه اسلامی، استفاده از هر ابزاری برای رسیدن به هدف مشروع نیست، بلکه ابزاری درست و مشروع است، که ریشه وحیانی و دینی داشته باشد. لذا با بررسی و کندوکاو در اندیشه‌های سیاسی پیامبرگرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه اطهار(علیهم ‌السلام) به ابزارهایی برمی‌خوریم که شاید آنها به آن تصریح نکرده باشند، اما لازمه کار سیاسی و سیاست‌ورزی، خدمت و فعالیت در حوزه سیاسی است، که بدون آنها رسیدن به اهداف سیاسی و آرمان‌های دینی در این حوزه امکان‌پذیر نبوده است.

در اینجا فقط به ابزارهای بسیار مهم در حوزه کارکرد سیاست اشاره می‌کنیم.


1. قدرت


یکی از ابزار مهم و فعالیت سیاسی، قدرت می‌باشد. که تمام حوزه‌های سیاسی را در برمی‌گیرد. و در تمام مکاتب سیاسی به آن توجه ویژه‌ای شده است، و مرکز مباحث بسیار مهمی بوده است.


مفهوم قدرت و منشأ آن:


قدرت را می‌توان اراده و تصمیم به انجام کار و رسیدن به هدف معین و مشخص دانست که هر گاه این اقدام در راه رسیدن به حکومت و اقتدار عمومی باشد، آن‌را قدرت سیاسی می‌نامیم. قدرت سیاسی در اختیار افرادی است که حکومت را در دست دارند، و برای آسایش و امنیت و رفاه حیات انسانی جامعه، برنامه‌ریزی و سیاست می‌کنند. حاکمان برای پیشبرد حکومت به طرف اهداف سیاسی از ابزار قدرت بهره فراوانی می‌برند. اما مورد بحث این که، منشاء‌ این قدرت کجاست؟ 

منشاء و مبنای این اقتدار می‌تواند الزام مادی حاکمان، و یا ایمان و اعتقادات فرا مادی باشد، که برای آن مشروعیتی الهی قایل است، که این دو عنصر براساس فلسفه و ماهیت سیاسی مکاتب گوناگون، مختلف است. گاهی مبنای ایمان همان الزام و جبر است، و در عین حال جبر و الزام بدون ایمان تاثیر موقت دارد.

عامل ایمان و عامل زور بر حسب مورد و موضوع اطاعت و فرمانبری و نوع قدرت سیاسی حاکم یا حاکمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر این دو عامل است که اقتدار و قدرت سیاسی را جان بخشیده و آن را ابزاری مهم در حوزه سیاست به شمار می‌آورد.

در مواردی که قدرت سیاسی و حاکمیت، منشاء الهی دارد، اطاعت مردم به لحاظ ایمان و اعتقاد مذهبی است، در این رابطه باید از استحکام قدرت سیاسی انبیاء بهره بجویم. یعنی بعد از آن‌که افراد به نبوت پیامبری ایمان می‌آورند و دستورات و تعالیم او را دستور و تعالیم خداوند و اجرای آن را از جمله عبادات می‌شمرند. در چنین شکلی از حکومت‌، افراد نه تنها از اوامر حکومت اطاعت می‌کنند و این اطاعت را اطاعت از خداوند می‌دانند، بلکه جان و مال خود را در این راه فدا میکنند و آن را تکلیف و وظیفه خود می‌دانند. حکومت‌ دینی ایمان مردم به تعالیم الهی را بهترین قدرت سیاسی دانسته و به بهترین وجه از آن بهره می‌برد.

در جامعه دینی، و بخصوص در جامعه اسلامی، بزرگترین عامل تشکیل و حفظ قدرت سیاسی، ایمان دینی مردم است. مردم با اعتقادات مذهبی نسبت به دین، جامعه دینی و حکومت دینی، با ایمان و باور خود قدرتی معنوی به وجود می‌آورند که دولت و حاکم سیاسی با استفاده از آن اهداف الهی را به بهترین وجه محقق کند. چنین قدرتی در تمام حوزه‌های سیاسی، اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، عبادی و ... کاربرد دارد.  همه این حوزه‌ها بدون پشتیبانی مردم، امکان پیشرفت و رسیدن به اهداف را ندارد. آن‌چه که مهم به نظر می‌رسد استفاده بهینه از این ابزار از سوی صاحبان مناصب سیاسی در عرصه‌های مختلف است. چنان‌چه از قدرت سیاسی، ایمان و باور را جدا کنیم، قدرت سیاسی می‌تواند به عنوان ابزاری در راستای اهداف مادی افراد سود‌جو قرار گیرد. زیرا ایمان و اعتقادات مذهبی و تقوای دینی است که امکان هرگونه سوء استفاده از قدرت سیاسی را از انسان معتقد می‌گیرد.

در اندیشه بنیادین اسلام و بخصوص شیعه،‌ قدرت مطلق از آن خداوند است و اعتقاد به این اصل اساسی لازمه حاکمیت دینی است. آن‌جا که خدای سبحان می‌فرماید: «... و خدا بر همه چیز قادر و تواناست.»1

و نیز امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: « ستایش خداوندی را سزاست ... که با قدرت خود پدیده‌ها را‌ آفرید ...».2

در اندیشه اسلامی، قدرت سیاسی– که به عنوان ابزاری لازم در اختیار حاکم است – از خداوند سبحان نشأت می گیرد تا در این صورت افراد مؤمن و با ایمان جامعه و فرمانبران ایمانی به آن تن می‌دهند و آن ابزار را می‌پذیرند. 

هم‌چنین، در اندیشه اسلامی بر هر نعمتی زکاتی واجب شده است، زکات قدرت سیاسی نیز عفو و گذشت قدرت‌مندان است، آن‌جا که امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «سزاوارترین مردم به عفو کردن، تواناترینشان به هنگام کیفر دادن است.»3

اندیشه اسلامی، قدرت و توان‌مندی انسان را در راستای طاعت پروردگار می‌خواهد. یعنی اعمال قدرت بر مردم اگر برای خدای سبحان و هدایت مردم باشد، ابزاری مشروع است. امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) در این زمینه می‌فرماید: «هر گاه نیرومند شدی توانت را در طاعت پروردگار به کار گیر ... ».4

در فرهنگ اسلامی، سیاست یکی از راه‌های خدمت به دین و مردم است و قدرت سیاسی ابزاری برای آن است. لذا زمام‌داران و حاکمان دولت اسلامی، خدمت‌گزاران و خادمان به دین و مردماند. که باید ابزارهای لازم خدمت‌گزاری را نیز بدست گرفته و در راستای اهداف سیاسی اسلام به کار گیرند.

 

پی­ نوشت:


1. کهف/45.

2. نهج‌البلاغه، خطبه 182.

3. نهج‌البلاغه ، حکمت 52.

4.  همان ، حکمت 383.

-------------------------------------------------------