تحزب گرایی در اسلام

 

ابزارهای سیاست در اسلام - 5

 


4. احزاب سیاسی (تحزب گرایی)


واژه حزب اصولاً یک واژه عربی است که در فارسی به گروه یا دسته اطلاق می‌شود. و در میان دانشمندان علوم سیاسی از تعریف واحدی برخوردار نیست. و این واژه بیشتر همراه با واژه سیاسی مطرح شده است. که در فضای سیاسی احزاب ابزاری برای پیشبرد هر چه بهتر کارها و فعالیت‌های سیاسی است.

حزب عبارت است از «گروهی سازمان یافته که برای کسب قدرت سیاسی و تحقق اهداف مادی و غیر مادی خود مبارزه می‌کنند».  به عبارت دیگر، گروهی از افراد که به منظور کسب قدرت سیاسی و تحقق آرمان‌ها و اهداف خویش سازمان یافته‌اند.1

به طور کلی در تعریف احزاب سیاسی، گروهی را می‌توان حزب نامید که دارای چهار ویژگی زیر باشند:

1. سازمان              2. ایدئولوژی               3. قانونی بودن          4.مبارزه برای کسب قدرت

بدیهی است که فقدان هر یک از این مؤلفه‌ها، گروه را از ماهیت حزب خارج نموده و آن‌را به یک گروه تبدیل میکند.2

از آن‌جا که انسان‌ها دارای انگیزه‌ها، اهداف، اخلاق و مرامهای متفاوتی هستند قطعاً نمی‌توانند زیر مجموعه یک گروه و یا دسته جمع شوند و به اهداف خود دست یابند، حال آنکه در قالب یکی از احزاب که با انگیزه‌ها و اهداف او هم‌خوانی و سازگاری دارد این امر ممکن است. البته نکته‌ای که نباید از آن غافل ماند این که فعالیت سیاسی احزاب هنگامی معنا و جایگاه خود را می‌یابد که آزادی سیاسی در فضای جامعه حاکم باشد. زیرا بدون آزادی سیاسی فعالیت احزاب امکان پذیر نخواهد بود.

زیرا خداوند انسان را آزاد آفریده و او موظف است در سرنوشت خود دخالت کند و در نتیجه آزادی حق مشروع اوست. لازمه آزادی سیاسی نیز حق انتقاد است و حق تشکیل گروه و حزب سیاسی است. و حزب سیاسی در سایه آزادی سیاسی معنا می‌یابد.

جامعه‌ی بدون احزاب سیاسی، جامعه ایستا و مرده است که زمینه‌های رشد و پویایی در آن می‌خشکد. احزاب باعث پویایی و رشد فکری جامعه و آگاهی مردم نسبت به فضای سیاسی موجود خواهند شد.

این آگاهی و رشد، آنها را در فعالیت‌های سیاسی جامعه دخیل می‌کند و به دنبال حمایت از نقطه قوت‌های دولت بوده و نقطه ضعف‌های دولت را به او یادآور می‌شوند و باعث رشد دولت می‌گردد.

احزاب با این ویژگی‌هایی که بیان شد می‌توانند در هر جامعه‌ای مفید و موثر باشند بخصوص در جامعه اسلامی با توجه به تعالیم متعالی اسلام نسبت به حکومت و سیاست.

وجود احزاب می‌تواند به جامعه اسلامی پویایی و رشد ایجاد کند. ویژگی‌های حزبگرایی در جهان با ویژگی‌ آن در جامعه اسلامی تفاوت‌های بسیاری دارد. حزبگرایی در جهان غرب برای به دست آوردن قدرت و ریاست بر مردم و افزودن بر ثروت حزب و اشخاص عضو در آن صورت می‌گیرد. و برای این امر به تخدیر افکار عمومی می‌پردازد.

اما تحزبگرایی در جامعه اسلامی با ویژگی‌های اخلاقی و آموزه‌های دینی همراه است، و هدف حزب در مجموع? فعالیت‌های سیاسی خود، کسب قدرت برای خدمت بر مردم! زیرا تمام مجموعه سیاسی جامعه باید در خدمت مردم و برای رشد و تعالی دینی و معنوی و اخلاقی مردم بکوشند و الا مشروعیت دینی در جامعه نخواهند داشت.

احزاب را مهم‌ترین نهاد سیاسی در سیاست و حکومت نوین قلمداد کرده‌اند، که ابزاری برای تحکیم اقتدار حکومت‌ها، کانالی برای مشارکت نیروها و گروه‌های اجتماعی در صحنه سیاست، سازو کاری برای برانگیختن هواداری توده‌ها از مقاصد سیاسی نخبگان، حلقه‌ای برای پیوند دادن گروه‌های قومی و مذهبی و وسیله‌ای برای تظاهر به مردمی بودن حکومت‌ها هستند. 3

احزاب همچنین بهترین راه ایجاد توسعه سیاسی در تمام زوایای جامعه است. زیرا توسعه سیاسی شرایط توسعه اقتصادی، صنعتی، نوسازی اداری و قانونی، مشارکت و بسیج مردم، مردم سالاری دینی، تحول اجتماعی، فرهنگ دینی مردم و ... را فراهم می‌کند.4

و جامعه‌ای که به این توسعه‌ها دست یابد، جامعه‌ای سالم و مقتدر خواهد بود که می‌تواند به سوی تمدن عظیم حرکت کند. وجود این مؤلفه‌ها در فضای جامعه دینی و حکومت اسلامی، تمدن بزرگ اسلامی را رقم خواهد زد. این توسعه‌ها زمانی در جامعه اسلامی کارآمد خواهد بود که با مؤلفه‌های اخلاقی و دینی همراه شود و گرنه توسعه سیاسی که صرفاً کارکرد احزاب خواهد بود، خود آسیب‌های جدی را در فضای جامعه ایجاد خواهد کرد مانند؛ بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران نفوذ، بحران مشارکت، بحران یکپارچگی و بحران توزیع که عدم توجه به هر یک از این آسیب‌ها، دولت و حکومت را با مشکل جدّی مواجه خواهد کرد.

بنابراین می‌توان گفت که فعالیت سیاسی احزاب در چارچوب قوانین و مقررات دینی و با شرط عدم مخالفت با تعالیم دینی، مورد پذیرش قرار می‌گیرد. و احزاب در قالب چنین شروطی می‌توانند ابزاری مناسب برای سیاست باشند که به پیشرفت دولت دینی بیانجامد.

 


رونوشت: 

1- حسین تبریزنیا، علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران، ص28.  

2- همان ، ص29.

3- حسین حسینی، حزب و توسعه سیاسی، ص7.

4- همان ، از ص16 تا 24.