علل سقوط جامعه انسانی

علل سقوط جامعه انسانی
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« قَدِ اصْطَلَحْتُمْ عَلَی الْغِلِّ فِیَما بَیْنَکُمْ، وَنَبَتَ الْمرْعَی عَلَی دِمَنِکُمْ، و َتَصَافَیْتُمْ عَلی حُبِّ الْآمَالَ  وَتَعَادَیْتُمْ فِی کَسْبِ الْأَمْوَالِ »  (نهج البلاغه خطبه133 )
« گویا به خیانت و کینه‏ورزی اتفاق دارید، و در رفتار ریاکارانه، گیاهان روییده از سرگین را می‏مانید، در دوستی با آرزوها به وحدت رسیدید  ودر جمع آوری ثروت به دشمنی پرداختید»


توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در بخش پایانی این خطبه، علل سقوط انسانها را در چهار چیز بیان کرده و نطقه اشتراک همه انسانها را گرفتار شدن در چنگال آرزوهای طولانی و نقطه اختلاف همه آنها را در جمع آوری ثروت دانسته که هر کدام می خواهند ثروت و مالی را که در چنگال دیگریست بربایند.
در واقع علل سقوط انسان را می توان در چهار کلمه خلاصه کرد:
1- کینه و حسد، 2- ریاکاری ظاهرسازی،  3- آرزوهای طولانی،  4- جنگ و ستیز برای کسب ثروت

به یقین جامعه ای که این چهار صفت رذیله بر آنها حاکم باشد هرگز روی آسایش و آرامش را نخواهد دید، پیوسته نزاع و کشمکش و جنگ و دعوا و انواع تنشها برای بدست آوردن قدرت و ثروت بر آن حاکم است و در چنین شرایطی در برابر دشمنان خارجی ضعیف و زبون و ناتوانند، آنها اگر اتفاق و اتحادی با هم داشته باشند در دنیاپرستی و آرزوی های طولانی است. (مثل تحزب گرایی و گروه گرایی)
در واقع امام در این فراز می خواهد این نکته را به جامعه بفهماند که همان اصول حاکم بر جامعه جاهلی، امروز در میان شما بار دیگر زنده شده است.
سرچشمه اصلی جنگها و کشمکش ها و نزاع ها، حُبّ مال و ثروت اندوزی است، نه تنها در گذشته، امروز نیز این معنا به وضوح در همه جا دیده می شود، دولت های استکباری و استثماری با صراحت می گویند: «ما برای حفظ منافعمان به جنگ دست زده ایم» یا «در فلان نقطه دنیا منافعی داریم (البته منافع نامشروع) باید در آن جا حضور نظامی داشته باشیم و مناقعمان را حفظ کنیم» و با نهایت تأسف روز به روز چهره دنیا خشن تر و زندگی در آن ناامن تر می شود و دلیل آن همان چیزی است که حضرت در این فراز از خطبه به آن اشاره کرده اند: «وَتَعَادَیْتُمْ فِی کَسْبِ الْأَمْوَالِ».