4. تقدم مصالح عمومی بر منافع فردی
تردیدی نیست که افعال الهی، هدفمند است و احکام شرعی نیز که از جانب او به بشر رسیده در پی رسیدن به مقاصدی است که با مصالح انسان به عنوان خلیفه خدا سازگار است.
مصلحت:
واژه «مصلحت»- برگرفته از ریشه «صلح»- در برابر «مفسده» به کار میرود. و مفاهیمی چون درستی، سلامت قلبی، تناسب، کارآمدی، سازگاری، سودمندی، ساماندهی، سامان یافتن، نکوشدن، آشتی کردن و معانی دیگری از این دست در بر دارنده آن است. 1
مصلحت در اصطلاح، هر منفعتی است که داخل در مقاصد شرع باشد و به عبارت دیگر مصالح، پاسداشت مقصود شارع است. رویکرد دینی مصالح، به مصلحتهای عمومی است. یعنی در تضاد یا تزاحم منافع و مصلحتهای عمومی و فردی، مصالح عمومی مورد قبول قرار میگیرد.
مصلحت و مقاصد شرع در سه حوزه جای می گیرد:
1. ضروریات: چیزهایی که در برپایی مصالح دنیا و آخرت، گریزی از آنها نیست. به گونهای که اگر نباشد مصالح و منافع دنیوی سامانی ندارد. این ضرورتها عبارتند از: حفظ دین، جان، نسل، مال و عقل.
2. حاجات (نیازهای عمومی): آنچه در توسعه زندگی، و از میان بردن تنگناهای آن بدان نیاز است، هر چند این نیاز به حد ضرورت نمیرسد.
3. تحسینات (نیازهای ثانوی): عمل به استناد عادات پسندیده و دوری از ناپسندیها که عقل آنها را روا نمیداند، که گاه آن را مکارم اخلاق گویند. مقصود از این دست مصالح، چیزهایی است که نه به ضرورت باز میگردد و نه به حاجت، بلکه نقش آنها بهسازی و آراستهسازی و رعایت پسندیدهترین شیوه در عبادات و عادات است.2
به نظر میرسد که شرع به منافع عمومی بیش از منفعت شخصی و فردی اهمیت داده است و این در سراسر فقه و نظریات علما و دانشمندان روشن اندیش، همچون امام خمینی به وضوح دیده میشود، بویژه زمانی که دین بخواهد بر مسند حکومت بر مردم بنشیند و آنها را به سوی دنیا و آخرت هدایت کند. زیرا هدایت مردم بدون وجود حکومتی صالح و مبتنی بر شرع انور امکانپذیر نیست وجود حکومت در اسلام و ضرورت آن نیز به خاطر توجه شرع به مصالح و مقاصد عمومی است.
به عنوان نمونه، اگر گشودن خیابان یا جادهای که منافع آن به عموم افراد جامعه میرسد، بسته به تخریب تعدادی خانه باشد، فقهای نواندیش و صاحب نظریه حکومت اسلامی، گشودن خیابان را ترجیح میدهند.
پینوشت:
1. ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص17و 18.
2. همان، ص26 تا 29.
----------------------------------------------------------