اندیشه سیاسی 5

سیاست‌ از دیدگاه‌ دین‌ هدف‌ است‌ یا وسیله؟‌

زمانی‌ در مقابل‌ شعار مارکسیستها که‌ اقتصاد را زیر بنا می‌نامیدند و مقوله‌های‌ دیگر را رو بنا، نویسندگان‌ اسلامی‌ بر آن‌ بودند که‌ اقتصاد را از دیدگاه‌ اسلام‌ امری‌ روبنایی‌ معرفی‌ نمایند و منظور آنان‌ از روبنا بودن‌ اقتصاد، آن‌ بود که‌ اصل‌ در اسلام، اندیشة‌ توحیدی‌ است‌ و اندیشة‌ اقتصادی‌ از اندیشة‌ توحیدی‌ نشأت‌ می‌گیرد. معنی‌ و مفهوم‌ این‌ اصل‌ آن‌ نبود که‌ از تأثیر اقتصاد به‌عنوان‌ یک‌ عامل‌ نیرومند اجتماعی‌ که‌ در بیشترین‌ مسائل‌ جامعه، نقش‌ تعیین‌کننده‌ دارد، چیزی‌ بکاهند.‌مشابه‌ این‌ بحث‌ را می‌توان‌ در مورد سیاست‌ از دیدگاه‌ اسلام‌ نیز مطرح‌ کرد و آن‌ اینکه‌ آیا سیاست‌ از دیدگاه‌ دین‌ یک‌ وسیله‌ است‌ یا هدف؟، اصل‌ است‌ یا فرع؟، زیربناست‌ یا روبنا؟ یکی‌ از بارزترین‌ نمودهای‌ سیاست، قدرت‌ است؛ آیا قدرت، هدف‌ است‌ یا وسیله؟‌بسیاری‌ از اندیشمندان، معتقدند که‌ در تفکر دینی، قدرت‌ سیاسی‌ تنها یک‌ وسیله‌ برای‌ استقرار حق‌ و اجرای‌ عدالت‌ است. قدرت‌ بدان‌ جهت‌ مطلوب‌ است‌ که‌ در خدمت‌ به‌ خلق‌ به‌ کار آید و گرنه‌ قدرت‌ طلبی‌ خود ضد‌ارزش‌ است. نهج‌البلاغه‌ آکنده‌ از تعبیرات‌ مختلفی‌ در این‌ زمینه‌ است. ‌برخی‌ از متفکران‌ اسلامی‌ قدرت‌ را هدف‌ دانسته‌اند و استقرار حاکمیت‌ دین‌ را منوط‌ به‌ تحصیل‌ آن‌ کرده‌اند و در نتیجه‌ آن‌ را...
ادامه مقاله را اینجا بخوانید...

اندیشه سیاسی 3

اهداف‌ سیاسی‌ دین‌ و رسالت‌ انبیا:


اهداف‌ سیاسی‌ دین‌ و رسالت‌ انبیا ‌در تاریخ‌ اندیشه‌های‌ سیاسی، فرازی‌ برجسته‌ و فصلی‌ روشن‌ در رابطة‌ با اندیشة‌ سیاسی‌ انبیا به‌ چشم‌ می‌خورد که‌ از عوامل‌ مهم‌ و سرنوشت‌ساز تاریخ‌ سیاسی‌ جهان‌ محسوب‌ می‌شود. چنانکه‌ در تاریخ‌ نظامهای‌ سیاسی‌ جهان‌ نیز فراز مربوط‌ به‌ نظامهای‌ سیاسی‌ مبتنی‌ بر مکتب‌ انبیا و دین، جایی‌ برای‌ تأ‌مل‌ و بررسی‌ دارد. گرچه‌ نویسندگان‌ تاریخ‌ اندیشه‌های‌ سیاسی‌ در غرب، سعی‌ کرده‌اند که‌ علم‌ سیاست‌ و اندیشه‌های‌ سیاسی‌ را از اندیشه‌های‌ ادیان‌ پالایش‌ کنند و بدین‌ لحاظ‌ در تاریخ، دست‌ به‌ یک‌ جداسازی‌ خیانت‌بار زده‌اند که‌ هرگز نه‌ به‌ لحاظ‌ دین‌ و نه‌ به‌ لحاظ‌ علم، قابل‌ گذشت‌ نیست. ‌درتاریخ‌ اندیشه‌های‌ سیاسی، همواره‌ از هومر، سقراط، افلاطون، ارسطو، سیسرون، تا قرن‌ پنجم‌ میلادی‌ و بعد از اگوستین‌ تا قرن‌ بیستم‌ سخن‌ گفته‌ می‌شود. ولی‌ - همان‌گونه‌ که‌ پیشتر گفته‌ شد - در هیچ‌ کجای‌ این‌ تاریخ‌ گستردة‌ سیاسی، فصلی‌ به‌ عنوان‌ اندیشه‌های‌ سیاسی‌ ادیان‌ وانبیا دیده‌ نمی‌شود و علی‌رغم‌ نقش‌ تاریخ‌سازی‌ که‌ تفکر دینی‌ انبیا داشته‌ است، نه‌ در تاریخ‌ نظامهای‌ سیاسی‌ و نه‌ در تاریخ‌ اندیشه‌های‌ سیاسی، نامی‌ از آنان‌ برده‌ نشده‌ است. ‌عملکرد حضرت‌ موسی(ع) به‌ عنوان‌ نجات‌بخش‌ قومی‌ تحت‌ شکنجه، حتی‌ جدای‌ از اندیشه‌ وعملکرد یک‌ نبی‌ و یک‌ پیامبر و یک‌ فرستادة‌ خدا، خود یک‌ عمل‌ سیاسی‌ بوده‌ است‌ و پشتوانة‌ آن‌ حرکت‌ عظیم، بی‌شک‌ یک‌ اندیشة‌ سیاسی‌ و یک‌ مکتب‌ عمیق‌ بوده‌ است‌ که‌ در تاریخ‌ اندیشة‌ سیاسی‌ غرب، هرگز از آن‌ نامی‌ برده‌ نشده‌ است.
ادامه مقاله را اینجا بخوانید...

اندیشه سیاسی 2

صورت‌ مسئله‌ و ماهیت‌ این‌ رابطه‌ منطقی‌ را می‌توان‌ به‌ صورتهای‌ مختلف‌ طرح‌ کرد:

‌1. درعرصة‌ سیاست‌ و قلمرو دین‌ مشترکاتی‌ وجود دارد که‌ این‌ دو را در هدف‌ و یک‌ سلسله‌ مسائل‌ مهم‌ زندگی‌ اجتماعی، به‌ هم‌ مربوط‌ می‌سازد. ولی‌ در عین‌ حال، هر کدام‌ از آن‌ دو، ممیزات‌ و ویژگیهای‌ اختصاصی‌ خود را دارند و به‌ همین‌ دلیل‌ در شرایط‌ خاص‌ ناگزیر از یکدیگر جدا می‌شوند. مثلاً‌ در شرایط‌ فساد دولت‌ و اقتدار سیاسی‌ حاکم‌ که‌ راه‌ هر نوع‌ اصلاح‌ و دگرگونی‌ بسته‌ می‌شود، دین‌ راه‌ انزوا پیش‌ می‌گیرد و پیروانش‌ را به‌ کناره‌ گیری‌ از ورطة‌ سیاست‌ فرا می‌خواند، چنانکه‌ سیاست‌ و سیاستمداران‌ نیز در شرایط‌ استبداد دینی‌ و فساد اقتدار دینداران، ممکن‌ است‌ که‌ دین‌ را از صحنه‌ خارج‌ کنند، گرچه‌ خود دیندار هم‌ باشند.
ادامه مفاله را اینجا بخوانید...

اندیشه سیاسی 1

بررسی رابطه بین دین و سیاست
نه‌ همة‌ مؤ‌لفه‌ها و قلمروهای‌ مربوط‌ به‌ دین‌ ثابتند و نه‌ همة‌ عرصه‌های‌ سیاست‌ به‌ دور از قداست‌ و امر آسمانی‌ و آلودگی‌ و فساد محسوب‌ می‌شوند. حالتهایی‌ چون‌ غیر مقدس‌ بودن، غیر آسمانی‌ بودن، ضد‌اخلاق‌ بودن، فاسد بودن‌ و در گردونه‌ زمان‌ متحول‌ بودن، زمانی‌ در مورد سیاست‌ صادق‌ است‌ که‌ از ارزشهای‌ الهی‌ دینی‌ به‌ دور و در خدمت‌ شیطنت، شرارت‌ و تباهی‌ باشد. اما سیاست‌ متکی‌ به‌ اصول‌ و ارزشهای‌ مقدس‌ و الهی،
ادامه مقاله را اینجا بخوایند...