مفرست اين گدا را به دري مگر شهادت
مخراين متاع جان رابه زري مگرشهادت
چهار سمت وسوي حرمت هزارسوگند
که به هيچ سمت وسويم مبري مگرشهادت
بنوازطفل جان را،ببرش به مکتب عشق
که درآن نباشدعلم وهنري مگرشهادت
زده ام به عمق درياي غريب زندگاني
نگرفته چشم دل را گهري مگرشهادت
"خبرشهادتم رابرسان درآن زماني
که پراست عالم ازهرخبري مگرشهادت