قسمت اول
عدالت گستری
والاترین هدفها و برترین آرمانهای دولت اسلامی پی ریزی مساوات و عدالت و به عبارت دیگر، نابودی پایههای ظلم در تمامی ابعاد آن. و نیز برقراری عدالت در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است که در سایۀ آن مردم از فقر در عرصه های گوناگون به دور باشند، زیرا مردم در جامعه اسلامی که حاکمیت آنرا فردی عادل و آگاه به احکام شرع و مطلع از مسایل داخلی و بینالمللی بر عهده دارد، باید در کمال روشن بینی سیاسی، به دور از فقر اقتصادی با بهره مندی از فرهنگ ناب اسلامی و برخوردار از بالاترین روحیۀ اجتماعی، بر مبنای ارزشهای دینی رشد کنند. از این رو عدالت و عدالتمحوری و گسترش آن در تمام زوایای جامعۀ اسلامی از وظایف و اهداف دولت اسلامی است تا زمینههای تقرب و بندگی خدا را فراهم کند.
مفهوم عدالت:
عدالت واژهای کلیدی و مقدّس است که در فرهنگهای گوناگون درباره آن سخن به میان آمده و مکاتب مختلف به مباحث کلّی آن پرداخته اند و در آن اختلاف نظر دارند.
حضرت علی(علیهالسلام) درباره عدالت میفرماید: «عدل آن است که هر چیز درجای خویش قرار گیرد».1
این توصیف از عدالت بر پایۀ اعتقاد به «جایگاه حقیقی هر امر در نظام هستی» ارائه شده و دارای جهتگیری معرفتی و توحیدی است. در این تعریف، عدالت یعنی «هر چیز به حق خود برسد و یا حق هر کس و هر چیز به وی داده شود.»
امّا برای روشن شدن بحث عدالت در حوزه سیاست و اقتصاد، ابتدا به بررسی عدالت در حوزه اجتماع می پردازیم چرا که سیاست و اقتصاد ابعادی از حوزه اجتماعند.
عدالت اجتماعی
«عدالت اجتماعی» از مهمترین، حساسترین و فراگیرترین جلوههای قانون عام اسلامی است. که معنای «اعطای حقوق و مطالبات منطقی هر شخص به تناسب صلاحیت شایستگی و نیازمندیهای واقعی، فطری و اجتماعی او است.2
قرآن کریم نیز به دلیل اهمیت و حساسیت عدالت اجتماعی، آن را «آرمان مشترک پیامبران» میخواند و با ارج نهادن به مجاهدتهای پیامبران و پیروان آنان برای تحقق این آرمان، جان باختن ایشان را شهادت افتخار آمیز میداند.3
«عدالت اجتماعی رکن اساسی دین در محور توسعۀ جامعه است ... در نگاه دین، توسعه (سیاسی و اقتصادی) جز با رعایت قانون مساوات و مواسات سامان نمییابد. همگان باید در برابر قانون شرع مساوی باشند، تکاثر ثروت و تداول قدرت در دست طبقهای خاص وجود نداشته باشد و اختلاف طبقاتی حکومت نکند. حکومت اسلامی، حکومت «لیقوم الناس بالقسط»4 است و عدالت اجتماعی به عنوان یک اصل حاکم و قانون زیر بنای محور قطعی و تخلف ناپذیر برای همه احکام و قوانین است که روابط فردی و اجتماعی جامعه اسلامی را شکل میدهد.5
تحقق عدالت اجتماعی به دلیل شرایط متنوع و پیچیده جوامع انسانی ابعاد گوناگونی دارد. در یک نظام عادلانه اجتماعی هم مناسبات اقتصادی و شیوههای توزیع منابع و امکانات عمومی بر پایه عدل و داد استوار میشود و هم روابط سیاسی و توزیع قدرت و تعیین مناصب، عادلانه سامان مییابد.6
پی نوشت :
1. نهجالبلاغه، حکمت 437.
2. اسماعیل پرور، گلبانگ عدالت، ص97.
3. همان.
4. حدید/25.
5. حسین مظاهری، عدالت اجتماعی، روزنامه ایران، 27/5/75.
6. اسماعیل پرور، گلبانگ عدالت، ص102.