اصول سیاست داخلی در اسلام 7

6. شوری / 2

قرآن کریم یکی از خصلت­های بارز جامعة با ایمان را حرکت و عمل بر اساس تبادل و شور و تصمیم‌گیری مشترک می‌داند و پیامبر(ص) را نیز دعوت می‌کند که در کارهای اجتماعی از این شیوه پیروی نماید تا فکر همگان محترم شمرده شود و همه در تصمیم‌گیری­های اجتماعی مشارکت کنند. 1 شورا با این معنا امری مهم، و ستون فقرات و مقوّم جامعة سیاسی اسلام است. 2 

نکتة جالب توجه اینکه اسلام با سنت مشورت و شورا چه هدفی را دنبال می‌کند؟ پیامبر اسلام و امامان معصوم که هم از نظر علمی بی‌بدیل و بی‌رقیب بودند، و هم از نظر عملی معصوم و به دور از خطا و اشتباه، چگونه خود را مقید به این سنت می‌دیدند و جامعه رابه چنین روشی رهنمون می‌شدند؟ به یقین باید گفت هدف آن بزرگواران درس عملی به مسلمین بوده تا زندگی خود را بر آن اساس استوار سازند. حکومت‌ها نیز با پیمودن و پیشه کردن چنین سنتی بقا خود را تضمین کرده و به وظیفه اسلامی – انسانی خود عمل می‌کنند.  

اهدافی را که اسلام از این اصل دنبال می‌کند عبارتند از:  

1. شورا مایه الفت اجتماعی و پیوند هر چه بیشتر مردم نسبت به یکدیگر است.

2 مشورت موجب رشد و شکوفا شدن استعدادهاست.

3. مشورت موجب اصلاح روحیه انفعالی فرد و احساس مسؤولیت می‌شود.

4. مشورت کننده از حمایت و پشتیبانی دیگران برخوردار می‌شود. 3

5. با مشورت و نظر خواهی از خودرأیی و خودسری که از بزرگ‌ترین آفتهای اجتماعی است و موجبات هلاکت را فراهم می‌نماید، جلوگیری می‌شود. 4

6. مشورت از پشیمانی‌ها و ندامت جلوگیری می‌کند. 5

7. مشورت انسان را به راه حق و صواب می‌رساند. 6

8. در سایه مشورت انسانهای با استعداد و لایق شناسایی شده و در امور به کار گرفته می‌شوند.

9. مشورت موجب تحرک و پویایی در جامعه شده و به جامعه حیات و زندگی می‌دهد. جامعه بدون مشورت جامعه‌ای مرده است. 7

10. مشورت باعث محکم کاری و دور اندیشی در نظر خواهی از دیگران است. 8

در فرهنگ اسلامی از کسی مشورت گرفته می‌شود که دارای صفات زیر باشد.

1. خداترس و متقی

2. عاقل و خردمند

3. حلیم و بردبار

4. خیرخواه

5. تجربه دیده

و مشاوره با افراد زیر نکوهش شده است:

1. ترسو

2. حریص

3. بخیل

4. دروغگو

5. جاهل

6. احمق

7. ضعیف الرأی. 9

 

پی نوشت:

1. عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ص125 و126.

2. همان، مبانی اندیشه سیاسی، ص317.

3. نهج‌البلاغه، حکمت 54-113.

4. همان، حکمت 161؛ و حکمت211 غررالحکم، ج2، ص618.

5. غرر الحکم، ج1، ص?448؛ وسایل الشیعه، ج5، ص216.

6. غرر الحکم، ج2، ص618-670؛ نهج‌البلاغه، حکمت 173-161.

7. تحف العقول، ص32.

8. بحارالانوار، ج72، ص100.

9. عیسی ولایی، مبانی سیاست در اسلام، ص312 تا 319.