اصول سیاست خارجی اسلام
اسلام به عنوان مکتبی که برای جهان بشریت، الگو و برنامه های مشخص دارد، و دنیای مردم را در راستای آخرت و برای رسیدن به کمال انسانی برنامهریزی میکند، در حوزه کاری دولت نیز برای مناسبات و تعامل های صلحآمیز و رساندن پیام الهی به دیگر ممالک، در قلمرو سیاست خارجی، برنامههای ضروری و شایستهای اعلام داشته که این برنامهها در تاریخ تمدن بزرگ اسلامی از زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تا سدههای اوجگیری فرهنگ سیاسی اسلام، در سراسر جهان به اجرا در آمده است. در این مجال به برخی از اصول مهم سیاست خارجی اسلام اشاره خواهیم کرد.
1. حفاظت از دارالاسلام
در متون فقهی درباره دارالاسلام مباحث پراکندهای تحت عنوان «رباطه» مطرح شده است که البته بحث عمده آن در کتاب جهاد آمده است. رباطه یعنی «پاسداری و حفاظت از مرزها و سرحدات سرزمینها و جلوگیری از رسوخ و نفوذ بیگانگان»1 که در فرهنگ اسلامی ارزش و اهمیت فوقالعاده ای دارد. پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در این باره میفرماید: «یک ساعت پاسداری در راه خدا ( از مرزهای اسلامی) از دو ماه روزه بهتر است».2
در متون فقهی درباره دارالاسلام مباحث پراکندهای تحت عنوان «رباطه» مطرح شده است که البته بحث عمده آن در کتاب جهاد آمده است. رباطه یعنی «پاسداری و حفاظت از مرزها و سرحدات سرزمینها و جلوگیری از رسوخ و نفوذ بیگانگان» 1 که در فرهنگ اسلامی ارزش و اهمیت فوقالعاده ای دارد. پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در این باره میفرماید: «یک ساعت پاسداری در راه خدا ( از مرزهای اسلامی) از دو ماه روزه بهتر است».2
در فرهنگ سیاسی اسلام رباطه همان وطن است و وطن بنابر تعاریف مختلفی که از آن شده است «آن جایی را مینامند که انسان در آن جا از مادر متولد شود».3 این تعریف که بر مبنای ملیت، قومیت، همزبانی، همخونی و همنژادی ارائه شده است از اندیشه سیاسی غرب برداشت میشود. اما فقه اسلامی مبانی دیگری در جغرافیای سیاسی و تقسیم بندی دیگری از جهان دارد. در فرهنگ اسلام تمام جهان وطن انسان است و وطن واقعی انسان سرزمینی است که مصونیت عقیدتی برای پرستش خالصانه خداوند و عمل به فرامین و دستورالعمل های الهی وجود داشته باشد.4 قرآن کریم نیز با صراحت، جهان و زمین پهناور خدا را وطن انسان 5 اعلام میدارد و زیباترین تفسیر و تعبیر از «وطن جهانی اسلام» ارائه میدهد. لذا نمیتوان مبانی جغرافیای سیاسی موجود غربی را که به قومیت و همنژادی و ... به عنوان حد و مرز میان کشورها معتقد است، به رسمیت شناخت.
در فقه اسلامی براساس ایمان و عدالت و کفر و ظلم تقسیمبندی جغرافیایی صورت گرفته است: یعنی دارالاسلام یا دارالعدل و دیگری دارالشرک یا دارالظلم، میهن و وطن انسانهای مؤمن و عدالت دوست، سرزمینهای اسلامی و کشورهای عدل است.
رونوشت:
1. ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص152.
2. جامع عباسی، ص151.
3.ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص142.
4. همان.
5. نساء/97.