چهار سنت ابدی خدا، در پوشش چهار نعمت موقت!
امام علی (علیهالسلام):
«کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالاْحْسَانِ إِلَیْهِ، وَمَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ، وَمَفْتُونٍ بِحُسْنِ آلْقَوْلِ فِیهِ. وَمَا آبْتَلَی آللّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الاْمْلاَءِ لَهُ» (نهجالبلاغه حکمت260)
«چه بسیارند کسانی که بهوسیله نعمت به آنها غافلگیر میشوند و به سبب پردهپوشی خدا بر آنها مغرور میگردند و براثر تعریف و تمجید از آنان فریب میخورند و خداوند هیچکس را به چیزی مانند مهلتدادن (و ادامه نعمتها و ترک عقوبت) آزمایش نکرده است».
توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه و پرمعنا ضمن اشاره به چهار سنت یا تکنیک راهبردی الهی، به چهار نعمت مهم اشاره کرده است:
1- سنت استدراج در پوشش «احسان پروردگار»
جمله اوّل اشاره به افراد طغیانگر و فاسد و مفسدی است که خداوند به آنها نیکی فراوان میکند و ناگهان همه را از آنها میگیرد تا مجازاتشان دردناکتر باشد.
2- سنت استتار در پوشش «چشم پوشی موقتی از خطاها»
جمله دوم اشاره به کسانی است که خدا بر اعمال زشت آنها پرده میافکند اما آنها به جای استفاده از این ستر الهی، مغرور میشوند و به کارهای خلاف خود همچنان ادامه میدهند و ناگهان خداوند پرده را بر میافکند و آنها را رسوا میسازد.
3- سنت افتنان در پوشش «انداختن ذکر خیر کسی بر زبان انسانها»
جمله سوم اشاره به کسانی است که ذکر خیر آنها بر زبان همه مردم جاری میشود و اینها براثر آن غافل میگردند و این غفلت سبب انحراف آنان میشود، ناگهان خداوند وضع آنها را آشکار میسازد و ذکر خیر تبدیل به ذکر شر میشود.
4- سنت املاء در پوشش «مهلتدادن به مجرم»
جمله چهارم اشاره به کسانی است که کارهای خلاف انجام میدهند؛ ولی خداوند همچنان به آنها مهلت میدهد؛ اما این مهلت الهی نهتنها سبب بیداریشان نمیگردد بلکه بر غفلت آنها میافزاید و ناگهان خداوند مهلت را از آنان میگیرد و چنان مبتلایشان میسازد که رسوای خاص و عام شوند.
نتیجه غلبه هوای نفس
نتیجه غلبه هوای نفس
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا یَظُنُّ، وَلاَ یَغْلِبُهَا عَلَى مَا َسْتَیْقِنُ» (نهج البلاغه حکمت 150)
« (از کسانى مباش که) نفس او وى را در امور دنیا به آنچه گمان دارد وادار مى کند ولى در امور آخرت به آنچه یقین دارد بى اعتناست. »
توضیح قطرهای:
امام علیهالسلام در این سخن حیکمانه به ضعف ایمان و غلبه هوای نفس در برخی افراد اشاره دارد که آدمها به آنچه در امور دنیا به آن گمان دارد مانند یقینیات عمل می کند، اما در امور آخرت که به آن یقین دارد اعتنا نمی کند.
به تعبیر دیگر براى رسیدن به مال و ثروت و جاه و مقام و شهوات دنیا حتى به سراغ راه هایى مى رود که اطمینان ندارد به نتیجه برسد به امید این که شاید به نهایت مطلوبى برسد؛ ولى درباره کار آخرت با این که یقین دارد فلان عمل باعث نجات او و فلان کار سبب بدبختى او در سراى دیگر مى شود به یقین خود اعتنا نمى کند.
بی تابی، نابودگر انسان
بی تابی، نابودگر انسان
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
«وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ» (نهج البلاغه حکمت 211 )
«و بىتابى، زمان را در نابودى انسان یارى می دهد»
توضیح قطره ای:
امام (علیهالسلام) در هشتمین جمله از این مجموعة اندرزهاى حکیمانه (حکمت211) به بی تابی نکردن در مقابل حوادث دردناک اشاره دارد.
گذشت زمان نیروی انسان را تدریجاً تحلیل مى دهد و هر نفسى، قدمى به سوى مرگ است؛ ولى جزع و بى تابى سبب تشدید آثار مادی و معنوی آن مى شود. اى بسا عمر هفتاد ساله را به نصف تقلیل مى دهد، بنابر این همان گونه که صبر و شکیبایى با حوادث تلخ مى جنگد و انسان را در برابر آنها استوار مى دارد جزع و بى تابى به کمک آن حوادث مى شتابد و آثار آن را در وجود انسان عمیق و عمیق تر مى سازد.
از امام علیه السلام می خوانیم:
«مَنْ لَمْ یُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ» «کسى که صبر و شکیبایى او را نجات ندهد، جزع و بى تابى او را هلاک می کند». (حکمت189)
بى تابى و جزع در برابر حوادث از نظر معنوى، اجر آنها را ضایع مى سازد در حالى که صابران اجر و پاداش فراوانى دارند.
از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «قِلَّةُ الصَّبْرِ فَضیحَةٌ» «کمى صبر و شکیبایى اسباب فضیحت و رسوایى است». (بحارالانوار ج75 ص227)
حیاء و عیب پوشی
حیاء و عیب پوشی
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« مَنْ کَسَاهُ الْحَیَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یَرَ النَّاسُ عَیْبَهُ » (نهج البلاغه حکمت 223 )
« کسی که لباس حیاء بپوشد، مردم عیب او را نخواهند دید »
توضیح قطره ای:
«حیا» حالتی است که سبب می شود انسان در برابر زشتی ها حالت انقباض پیدا کرده و از آنها چشم بپوشاند. در واقع، حیا سپری است در مقابل اعمال قبیح و منکرات و اگر این سپر وجود نداشته باشد، انسان به آسانی آلودة هر کار زشتی می شود.
اثر حیا تنها پرهیز از زشتی ها نیست بلکه حیا آثار مثبت زیادی در انجام واجبات و رعایت آداب و اخلاق انسانی دارد.
در حدیثی از پیامبر (ص) می خوانیم:
«مَن لاحَیاءَ لَهُ فَلا إیمانَ لَهُ» (بحارالانوار ج3 ص 81) «آن کس که حیاء ندارد ایمان ندارد».
از امام علی علیه السلام می خوانیم:
« مَن لاحَیاءَ لَهُ فَلا خَیرَ فِیهِ» (غررالحکم ح5465) «کسی که حیا ندارد هیچ خیری در او نیست».
زمانی که گناه آشکار شود ابهت گناه شکسته می شود و پردة حیا کنار می رود و افراد در انجام گناهان کبیره جسور می شوند. به همین دلیل در روایات اسلامی آمده است که گناه آشکار از گناه پنهان سنگین تر است. در حدیثی از امام رضا علیه السلام می خوانیم:
«المُذِیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخذُولُ والمُستَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغفُورٌ لَهُ» (کافی ج2 ص428 ح1) «کسی که گناه خود را آشکار و منتشر می کند گرفتار بلاها می شود و کسی که گناه را بپوشاند عفو خدا شامل او می گردد».
واکنش امیر مومنان به حقوق های نجومی
واکنش امیر مومنان به اختلاس مدیران دولتی
(حقوق های نجومی!)
امام علی علیه السلام:
«وَاخْتَطَفْتَ مَا قَدَ رْتَ عَلَیْهِ مِنْ أَمْوَالِهِمُ الْمَصُونَةِ لِأَرَامِلِهِمْ وَأَیْتَامِهِمُ، اخْتِطَافَ الذِّئْبِ الْأَزَلِّ دَامِیَةَ الْمِعْزَی الْکَسِیرَةَ، ...... حَدَرْتَ إِلَی أَهْلِکَ تُرَاثَکَ مِنْ أَبِیکَ وَأُمِّکَ،.......... وَ وَاللهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ فعَلاَ مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ، مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَةٌ، وَلاَ ظَفِرَا مِنِّی بَإِرَادَة، حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا، وَأُزِیحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا............» (نهج البلاغه نامه41)
«به من خبر رسیده که اموال بیت المال را که سهم بیوه زنان و یتیمان بود به یغما بردی و... از خدا بترس! اموال آنان را بازگردان و اگر چنین نکنی، خدا مرا فرصت دهد، تو را کیفر خواهم داد...
به خدا سوگند اگر حسن و حسین چنان می کردند که تو انجام دادی از من روی خوش نمی دیدند و به آرزو نمی رسیدند، تا آن گاه که حق را از آن ها بستانم و باطلی که به ستم پدید آمده، نابود سازم.»