ارزش پشیمانی و آسیب غرور


ارزش پشیمانی و آسیب غرور

امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ» (نهج البلاغه حکمت46 )
« کار بدی که تو را ناراحت (و پشیمان) می سازد نزد خدا بهتر است از کار نیکى  تو را مغرور می کند»


توضیح قطره ای:


امام علیه السلام در این سخن کوتاه و پرمحتوا به نکتة مهمی اشاره می فرماید که در سیرو سلوک انسان به سوی خدا بسیار تإثیرگذار است.
زیرا انسان معصیت کاری که از عمل زشت خود ناراحت می شود به سوی پشیمانی و توبه و جبران آن حرکت می کند و حال آنکه کسی که  از کار نیک خود مغرور است گامی بسوی ریاکاری برمی دارد. توبه آثار شوم آن معصیت را پاک می کند در حالی که غرور و عُجب و ریا از کارهای نیک، انسان را به پرتگاه گناهان کبیره می کشاند.
در حدیثی از پیامبر اکرم می خوانیم: «مَن رَأی أنَّهُ مَسیءٌ فَهُوَ مُحسِنٌ» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج20ص317 ح641) «کسی که خود را بدکار می داند او نیکو کار است».

عکس این مطلب نیز صادق است: «مَن رَأی أنَّهُ مُحسِنٌ فَهُوَ مَسیءٌ» (فی ظلال ج4 ص245) «کسی که خود را نیکوکار بداند بدکار است»، زیرا عُجب و غُرور احسانش را تباه کرده و چه بسا سخنانی که ایمان را نیز از اساس متزلزل می سازد.



ضرورت عبرت گرفتن


ضرورت عبرت گرفتن

امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ » (نهج البلاغه حکمت297 )
« اسباب عبرت، بسیار است ولی عبرت گیرنده کم است.»


توضیح قطره ای:


امام علیه السلام در این سخن حکیمانه به یکی از مهم ترین مسائل سرنوشت ساز در زندگی انسان ها اشاره می کند.
منظور از «عبرت»، حوادثی است که در گذشته یا در زمان حال واقع می شود، خواه در تاریخ زندگی انسان ها و خواه در حوادث دیگر که مایة بیداری و پند گرفتن و استفاده کردن برای اصلاح اشتباهات و پیمودن صراط مستقیم در زندگی است.
این سخن در واقع برگرفته از قرآن کریم است: «لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ» (یوسف/111) «در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود!».

«یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِی الْأَبْصَارِ» (نور/44) «خداوند شب و روز را دگرگون مى‏سازد؛ در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت!».
امام علیه السلام می فرماید: «فِی تَصَارِیفِ الْقَضَاءِ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ وَ النُّهَى» (غررالحکم/ ح10774) « در دگرگونی های حوادث عبرتی است برای صاحبان عقل و اندیشه»
امام علیه السلام می فرماید: «لَوِ اعتَبَرتَ بِما أضَعتَ مِن ماضی عُمرِکَ لَحَفِظتَ ما بَقِیَ» (غررالحکم/ ح3038) «اگر از آنچه از گذشته عمرت ضایع کرده ای عبرت بگیری، باقی ماندة عمر را حفظ خواهی کرد».


تحول و اصلاح


تحول و اصلاح

امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَیْرِکَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِکَ » (نهج البلاغه حکمت169 )
« کینه و بدخواهی دیگران را از قلب خود خارج کن تا بدخواهی به تو از سینه و قلب دیگران ریشه کن شود.»



توضیح قطره ای:


بسیار می شود که افراد به دلیل سوء ظن یاحسادت با اصطکاک منافع، نیات سوئی دربارة انسان در دل می پرورانند، چگونه می توان آنها را از میان برداشت؟
امام در این فراز می فرماید: از خود شروع کن، ابتدا به قلب خویش مراجعه کن ببین آیا نیّت سوئی دربارة دیگران داری یا نه؟ اگر داری آن را از سینه ات پاک کن چیزی نمی گذرد که خواهی دید سینة دیگران نیز از نیات سوء دربارة تو پاک شده است.
این مطلب دو دلیل دارد: نخست این که هر گاه انسان نیات بدی دربارة دیگران داشته باشد خواه و ناخواه در چهره و سخنان و افعالش نمایان می شود و همین امر سبب می گردد دیگران در برابر او موضعی مشابه بگیرند؛ اما هر گاه سخنان و چهره و اعمال کسی را از هر گونه بدخواهی پاک دیدند و آثار محبت و خیرخواهی در رفتار و گفتارشان نمایان گشت آنها نیز موضعی مشابهی خواهند گرفت، بنا براین برای زدودن کینه ها از سینه ها و بدخواهی ها و نیات سوء دیگران باید از خودمان شروع کرد و این یکی از اصول مهم روانشناسی است که تا از خود شروع نکنی نباید انتظاری از دیگران داشته باشی.


اخلاق تهیدستان و توانگران


اخلاق تهیدستان و توانگران

امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِیَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ- وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِیهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِیَاءِ- اتِّکَالًا عَلَى اللَّهِ» (نهج البلاغه حکمت406 )
« چه زیباست تواضع و فروتنى ثروتمندان در برابر فقرا، براى رسیدن به پاداش الهى، و از آن نیکوتر خویشتندارى مستمندان برابر اغنیاء براى توکّل به خداوند است.»



توضیح قطره ای:

امام علیه السلام در این سخن به دو نکته اشاره می کند که اگر در جامعه پیاده شود بسیاری از نابسامانی ها سامان می یابد. زیرا دو چیز است که باعث تباهی جامعه و شکاف وسیع طبقاتی می شود: تکبر صاحبان ثروت و خضوع ذلت بار فقرا در برابر آنها.
در واقع این دو رذیله اخلاقی علاوه بر این که چهرة جامعه انسانی را زشت ونفرت انگیز می کند سرچشمة انواع نابسامانی ها، عداوت ها، کینه ها و بی ثباتی هاست.
وقتی افرادی که امکانات مالی فراوان دارند در برابر نیازمندان تواضع کنند که لازمه این تواضع آن است که به درد دل آن ها گوش فرادهند و مشکلاتشان را تا آن جا که در توان دارند حل کنند، کینه ها تبدیل به دوستی، و فاصله ها مبدل به نزدیکی خواهد شد و اغنیاء علاوه بر پاداش الهی آرامشی نیز در این جهان خواهند داشت که زندگی را برای آن ها شیرین می کند.
از این گذشته، اغنیاء نباید فراموش کنند که همة اموال و ثروت ها از آنِ خداست و همة ما نمایندگان و خلفای او در استفاده از آن اموال هستیم همانگونه که خداوند می فرماید: «وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُم مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ» (حدید/7) « و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید».
اما جمله دوم سخن امام علیه السلام، روشن است که اگر نیازمندان دست حاجت به سوی اغنیاء دراز کنند و خود را در برابر آنان ذلیل و خوار نمایند از یک سو شخصیت خود را پایمال کرده اند و از سوی دیگر به جای این که به خدا پناه ببرند به غیر خدا پناه برده اند و این نوعی شرک خفی است.


راه تحمل مصیبت ها

راه تحمل مصیبت ها

امیرالمومنین على علیه السلام:
« مَنْ صَبَرَ صَبْرَ الْأَحْرَارِ وَ إِلَّا سَلَا سُلُوَّ الْأَغْمَارِ » (نهج البلاغه حکمت413)
« در مصیبت‏ها یا چون آزادگان باید شکیبا بود، و یا چون ابلهان خود را به فراموشى زد.»


توضیح قطره ای:

این سخن امام علیه السلام اشاره دارد به اینکه برای تخفیف آلام و دردهای مصائب، انسان دو راه پیش رو دارد؛ راهی را عاقلان بر می گزینند و راه دیگر را جاهلان.
افراد عاقل و بزرگوار و با شخصیت در برابر مصائب شکیبایی پیشه می کنند، و می دانند زندگی دنیابه هر حال، آمیخته با درد و رنج هاست که بسیاری از آنها اجتناب ناپذیر است و همگان گرفتار آن می شوند، خواه یک فرد ضعیف باشد یا زئیس نیرومند یک کشور و فرماندة یک لشکر.
شکیبایی باعث می شود که زبان به ناشکری نگشایند و از خداوند شکایت نکنند و در عمل نیز جزع و فزع ننمایند بلکه خدا را شکر گویند و مصیبت را آزمون الهی یا جبران خطاها و با مقدمة نعمتی بدانند. آن ها اجر و پاداش صابران را خواهند داشت که قرآن مجید از آن ها با عظمت یاد کرده، می فرماید: « وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ * أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (بقره/155،156و157) « قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها و میوه‏ها، آزمایش مى‏کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‏کنندگان!؛ آنها که هر گاه مصیبتى به ایشان مى‏رسد، مى‏گویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوى او بازمى‏گردیم!؛ اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‏یافتگان!»
اما جاهلان، این راه روشن و پر افتخار را رها کرده برای فراموش کردن مصائب، خود را به غفلت و بی خبری می زنند و به سرگرمی های ناسالم و لهو و لعب می پردازند؛ نه اجر صابران را دارند و نه افتخارات آنها را.


فناپذیری لذت ها


فناپذیری لذت ها

امیرالمومنین على علیه السلام:

« اذْکُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَاتِ » (نهج البلاغه حکمت433)
« به یاد داشته باشید که لذت ها (گناهان به سرعت) پایان می گیرد و تبعات و آثار سوء آن (مدت ها) باقی می ماند.»


توضیح قطره ای:


این یک واقعیت است که معاصی و گناهان لذت بخش، لذت هایی ناپایدار و زودگذر دارند؛ یک فرد شراب خوار چقدر از آنچه می نوشد لذت می برد و یا زناکار لذتش از این گناه چقدر زمان می برد؟ و در حالی است که آثار گناه و تبعات آن در دنیا ممکن است تا آخر عمر ادامه داشته باشد و تبعات اُخروی آن تا دامنة قیامت  پایدار است.
مثلاً افرادی را می بینیم که چند صباحی با استعمال مواد مخدر چنان خود را اسیر و ذلیل می کنند که این ذلت و اسارت تا آخر عمر از آن ها دست بردار نیست.
بنابراین هر کس در لحظة فراهم شدن اسباب گناه باید مراقب این نکته باشد که لذاتش بسیار زودگذر و آثار سوءش بسیار درازمدت است.
یکی از آثار گناهان، سلب نعمت و مواهب الهی است که گاه زمان های بسیار طولانی این محرومیت ادامه می یابد. امام علیه السلام می فرماید: « وَایْمُ اللهِ، مَا کَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضِّ نِعْمَةِ مِنْ عَیْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلاَّ بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا» (خطبه177) «بخدا سوگند! هرگز ملتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند مگر به کیفر گناهانی که انجام داده‏اند».
باید توجه داشت که منظور امام علیه السلام، لذت های معقول و مشروع نیست، بلکه منظور لذت های نامشروع و نامعقول است به قرینة « وَ بَقَاءَ التَّبِعَاتِ» یعنی باقی ماندن آثار سوء و عقوبت های آنها.
حدیث دیگری از امام علیه السلام: «إنَّ مَن فَارَقَ التَّقوی أغری باللَّذَّاتِ وَ الشَهَواتِ وَ وَقَعَ فی تَیهِ السَّیِّئاتِ وَ لَزِمَه کَبیرُ التَّبَعاتِ» (غررالحکم ح6014) «کسی که از تقوا دوری کند به لذّت ها و شهوت های سرکش تشویق می شود و در بیابان گناهان سرگردان خواهد شد و آثار شوم بزرگ آن دامانش را خواهد گرفت».


غیبت نشانه ناتوانی

غیبت نشانه ناتوانی

امیرالمومنین على علیه السلام:
« الْغِیبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ » (نهج البلاغه حکمت461)
« غیبت کردن، آخرین تلاش شخص ناتوان است »



توضیح قطره ای:


در این سخن امام علیه السلام، اشاره دارد به این که تنها افراد ناتوان به سراغ غیبت می روند؛ چرا که اگر در خود، توانایی و استعداد پیشرفت ببیند به جای این که با غیبت مقام کسی را خدشه دار کند خودش می کوشد و به آن مقام و برتر از آن می رسد ولی چون عاجر و ناتوان است سعی می کند به وسیله غیبت آبروی دیگری را در انظار عموم بریزد. از این رو امام علیه السلام می فرماید: غیبت، آخرین تلاش افراد ناتوان است.
امام علی علیه السلام: «إیّاکَ وَالغَیبَةَ فَإنَّها تَمقِتُکَ إلَى اللّه ِوَ النّاسُ وَتحَبِطُ أجرَکَ» (غررالحکم ج2 ص287 ح 2632) «از غیبت بپرهیز، که آن تو را با خدا و مردم دشمن مى کند و اجر و پاداش کارهاى تو را از بین مى برد»

امام صادق علیه السلام می فرماید: «وَالغَیبَةُ تَأکُلُ الحَسَناتُ کَما تَأکُلَ النّارُالحَطَبَ» (بحارالانوار ج75 ص257 ح48) «غیبت، حسنات را مى خورد همانطور که آتش هیزم را مى خورد».


دنیا وسیله است نه هدف

 

دنیا برای آخرت

امیرالمومنین على علیه السلام:
« الدُّنْیَا خُلِقَتْ لِغَیْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا» (نهج البلاغه حکمت463)
« دنیا براى رسیدن به آخرت آفریده شد، نه براى رسیدن به خود »


توضیح قطره ای:


اگر دنیا را برای دنیا بخواهیم، دنیای مذموم و نکوهیده است و اگر دنیا را ابزاری برای رسیدن به آخرت و مزرعه ای برای کِشت بذر نیکی ها و معارف بدانیم، ممدوح است و سرای نمونه.
امام علیه السلام در مذمت صفت دنیا می فرماید: «وَمَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ، وَمَنْ أَبْصَرَ إلَیْهَا أَعْمَتْهُ» (خطبة82) «کسی که دنیا را وسیله بصیرت قرار دهد او را بینا می سازد و کسی به آن به عنوان هدف نگاه کند کوردلش می کند».

اگر به دنیا از نظر جنبه های مادی آن نگاه شود مرکز تزاحم و تعارض و انواع زشتی هاست و اگر به جنبه های معنوی که به وسیلة دنیا می توان به آن ها دست یافت نگاه شود هیچ گونه تعارض و تزاحمی نیست و همة انسان ها با هم در مسیر روشنی می توانند به سوی زندگی سعادت مندانه و جاویدان و پر افتخار دنیای آخرت حرکت نمایند.
در خطبة دیگری می فرماید: « فَفِیهَا اخْتُبِرْتُمْ، ولِغِیْرِهَا خُلِقْتُمْ» (خطبه203) «شما در دنیا آزمایش می شوید و برای غیر آن آفریده شده اید».
-  دنیا وسیله است نه هدف
-  هدف از آفرینش این جهان، تکامل و آمادگی برای زیستن در جهان آخرت است.

-


عمل به دین زمینة آبادانی دنیای مؤمن

عمل به دین زمینة آبادانی دنیای مؤمن

امیرالمومنین على علیه السلام:
« وَ مَنْ عَمِلَ لِدِینِهِ کَفَاهُ اللَّهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ» (نهج البلاغه حکمت423)
« و هر کسى که براى دین خود کار کند، خداوند کار دنیایش را سامان می بخشد»


توضیح قطره ای:


عمل به دستورات دینی تنها منحصر به نماز و روزه و عبادات نیست، بلکه سعی و تلاش و کوشش برای تحصیل روزی حلال و زندگی آبرومند نیز جزء آن است و به یقین دستورات دینی چنان است که اگر کسی به آن عمل کند دنیای او نیز آیاد می شود و خداوند برای رسیدن به این هدف به او کمک خواهد کرد.

خدای سبحان می فرماید: « وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا، وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا» (الطلاق/2و3) « و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏کند،و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى‏دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى‏کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند؛ و خدا براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است!»

اگر می بینیم کسانی ظاهراً اهل دین هستند ولی دنیای آنها تباه شده است، یا به این دلیل است که دین را به تمام و کمال نشناخته اند و تنها به بخشی از آن بسنده کرده اند؛ یا نتیجه اعمال سابق خود را درک می کنند؛ یا درگیر آزمونی از امتحانات الهی برای ترفیع مقام هستند؛ و یا امور دیگری از این قبیل. بنابراین نباید وجود بعضی استثنائات، ما را دربارة اصل این قانون دچار شک کند.


اصلاح باطن زمینة اصلاح ظاهر

اصلاح باطن زمینة اصلاح ظاهر

امیرالمومنین على علیه السلام:
« مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ » (نهج البلاغه حکمت423)
« کسى که درون و باطن خود را اصلاح کند، خدا ظاهرش را اصلاح می کند »

توضیح قطره ای:


مردم معمولاً آراستگی و زیبای ظاهر خود را دوست دارند و می  خواهند همیشه ظاهری منظم، زیبا و حذاب داشته باشند. امام علیه السلام در این این سخن راه معنوی رسیدن به این خواسته را بیان فرمودند.
اگر باطن خود را از آلودگی ها و زنگارهای گناه پاک کنیم قطعا پاکی درون به بیرون انسان نیز سرایت می کند و کسی که باطن پاکی داشته باشد ظاهرش هم پاک خواهد شد.
البته رابطة وثیق میان ظاهر  باطن، رو ح و جسم و سریره و علانیه ایجاب می کند که حُسن باطن در حُسن ظاهر تاثیر داشته باشد ولی از این سخن امام استفاده می شود که خداوند نیز در این امر امداد و کمک می کند و به یقین با امداد و کمک الهی ظاهر چنین انسانی نیز اصلاح خواهد شد.
-


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >