روحمان را پرورش دهیم


روحمان را پرورش دهیم
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« وَخُذُوا مِنْ أَجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَی أَنْفُسَکُمْ » (نهج البلاغه خطبه183 )
« از جسم خود بکاهید و بر جان و روان خود بیفزایید »



توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در این فراز از خطبه به ریاضت ¬های شرعی و خودسازی و جهاد در راه خدا اشاره دارد. اینجا کلمه روح نیست، کلمه نفس است: از تن بگیرید و بر روحها و نفسها ببخشید و بیفزایید. اینجا یک نوع دوگانگی میان روح و نفس [وجود دارد] : از این بگیرید و بر آن بیفزایید. «وَلاَ تَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا» به روح از جسم بخل نکنید، یعنی حساب جسم را نداشته باشید، بیشتر حساب روح را داشته باشید، از این بگیرید و بر آن بیفزایید.
این بدن، جسم است و حیات آن با روح است و همه پیامبران الهی و کتاب های آسمانی برای تربیت روح آمده اند. حقیقت انسان همان روح است.
عقل، نقل و علم، پرخوری را بد می داند؛ زیرا مقدار زیادی از غذاهایی که می خوریم مورد نیاز بدن نیست و بدن وادار می شود برای تبدیل آن تلاش و کوشش و بعد آن را دفع کند در نتیجه روح که باید به فرزانگی نایل شود، سرگرم زباله روبی می گردد. مانند این که مهندسی که می تواند نقشه ای جامع برای شهری تهیه و اجرا کند به زباله روبی وادار کنیم. روح می تواند معمار و مهندس بسیار خوبی باشد، ولی ما بر اثر پرخوری او را به زباله روبی وادار می کنیم و این جفای به روح است.
کسی در جبهه جنگ، کامیاب است که اهل ایثار و نثار باشد. از این رو آن حضرت فرمودند: شما در جنگ با هوس و لهو و لعب درون و بیرون باید سخاوتمندانه از جسمتان بکاهید و به سود جانتان حرکت کنید.


asereshteh@



خود را در محضر خدا ببینیم


خود را در محضر خدا ببینیم
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« فَاتَّقُوا اللهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِعَیْنِهِ » (نهج البلاغه خطبه183 )
« بترسید از خدایی که همواره در پیشگاه او حاضرید »


توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در فرازهایی از این خطبه، به دلیل رعایت تقوای شدید در پیشگاه الهی اشاره دارد، می فرماید: پرهیزکار باشید در برابر خداوندی که همواره در پیشگاه او حاضرید.
آری عالم محضر خداست و زمام امور همه به دست اوست، هر چند بندگان را در اعمالشان آزاد قرار داده، ولی این آزادی به معنای سلب قدرت از ذات پاک او نیست.
خدای سبحان می فرماید: « أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى» (علق/14) « آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مى‏بیند؟! »

انسان به کجا می خواهد برود که از سیستم نظارت خداوند فرار کند، هر جا باشیم او حاضر و ناظر اعمال ماست و از سیطرة نظارت او نمی توانیم فرار کنیم.
امام علیه علی علیه السلام در فرازی از دعای کمیل می فرماید: « وَ لاَ یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِکَ» (دعای کمیل) کجا می روید که زیر پوشش عنایت ازلی نباشید؟ آیا ممکن است انسان از حکومت و حاکمیت خدا فرار کند؟ گردش حرکت شما در قبضه ی قدرت و اراده ی اوست.
امام جواد علیه السلام:
«اِعلَم أنَّک لَن تَخلُوَ مِن عَینِ اللهِ، فَانظُر کیفَ تَکونُ» (تحف العقول/ ص455) «بدان که از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر که چگونه هستی!»
اگر خود را در محضر خدا می دانیم و قبول داریم که او هر لحظه ما را می بیند و در معرض دوربین مدار بسته خدا هستیم پس این همه نافرمانی و تمرد چرا؟ چرا به برنامه ریزی های او در زندگی مان عمل نمی کنیم، چرا واجبات را انجام نمی دهیم و محرمات ترک نمی کنیم؟
بیائیم باور داشته باشیم که دوربین مدار بسته خداوند از دوربین مدار بسته مغازه و سوپر مارکت محله مان بهتر عمل می کند.


asereshteh@


سرنوشت ظالمان


سرنوشت ظالمان
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ » (نهج البلاغه حکمت 186 )
«آغاز کننده ستم، در قیامت انگشت به دندان مى ‏گزد»



توضیح قطره ای:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود هشدار شدیدى به ظالمان و ستمگران مى دهد و مى فرماید: «آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد.
خداوند سبحان مى فرماید: «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیل» (فرقان/27) «و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى بر گزیده بودم».

در حدیثى از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) مى خوانیم: «فى رَجُلَیْنِ یَتَسابّانِ فَقالَ: الْبادی مِنْهُما أَظْلَمُ وَوِزْرُهُ وَوِزْرُ صاحِبِهِ عَلَیْهِ ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» (کافی ج2 ص322) «امام(علیه السلام) در مورد دو نفر که به هم دشنام مى دادند فرمود: آن کس که ابتدا کرده ظالم تر است و گناه او و گناه نفر دیگر بر اوست مادامى که مظلوم از حد تعدى نکند».
از امام علیه السلام در حکمت 341 نقل شده است: «یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم» و شبیه همین تعبیر در حکمت 241 آمده است: «یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ» و مفهوم هر دو این است که روزى که خداوند از ظالم انتقام مى گیرد بسیار شدیدتر است از روزى که ظالم به مظلوم ستم مى کند.
در مورد تجسم اعمال در روز قیامت از بعضى روایات استفاده مى شود که ظلم به صورت ظلمت و تاریکى مجسم مى شود همان گونه که در حدیثى از رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَاِنَّهُ ظُلُماتٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ» (کافی ج2 ص332) «از ظلم بپرهیزید که در روز قیامت ظلمت و تاریکى است».

 
asereshteh@


واکنش امیر مومنان به اختلاس مدیران دولتی

واکنش امیر مومنان به اختلاس مدیران دولتی
      (فیش های نجومی!)





امیرالمؤمنین على علیه السلام:
«وَاخْتَطَفْتَ مَا قَدَرْتَ عَلَیْهِ مِنْ أَمْوَالِهِمُ الْمَصُونَةِ لِأَرَامِلِهِمْ وَأَیْتَامِهِمُ، اخْتِطَافَ الذِّئْبِ الْأَزَلِّ دَامِیَةَ الْمِعْزَی الْکَسِیرَةَ، ...... حَدَرْتَ إِلَی أَهْلِکَ تُرَاثَکَ مِنْ أَبِیکَ وَأُمِّکَ، ...... فَاتَّقِ اللهَ، وَارْدُدْ إِلَی هؤُلاَءِ الْقَوْمِ أمَوَالَهُمْ، فإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکَنَنِی اللهُ مِنْکَ، ...... وَ وَاللهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ فعَلاَ مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ، مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَةٌ، وَلاَ ظَفِرَا مِنِّی بَإِرَادَة، حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا، وَأُزِیحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا............» (نهج البلاغه نامه41)

« پس آنگاه که فرصت خیانت یافتی شتابان حمله‏ور شدی، و با تمام توان، اموال بیت‏المال را که سهم بیوه‏زنان و یتیمان بود، چونان گرگ گرسنه‏ای که گوسفند زخمی یا استخوان شکسته‏ای را می‏رباید، به یغما بردی، ... گویا میراث پدر و مادرت را به خانه می‏بری! ... پس از خدا بترس، و اموال آنان را باز گردان، و اگر چنین نکنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را کیفر خواهم نمود، ...  به خدا سوگند اگر حسن و حسین چنان می کردند که تو انجام دادی از من روی خوش نمی دیدند و به آرزو نمی رسیدند، تا آن گاه که حق را از آن ها بستانم و باطلی که به ستم پدید آمده، نابود سازم.»




گاو صندوق دیگران نباشیم


گاو صندوق دیگران نباشیم
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« یَا ابْنَ آدَمَ مَا کَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِکَ-  فَأَنْتَ فِیهِ خَازِنٌ لِغَیْرِکَ » (نهج البلاغه حکمت 192 )
« ای فرزند آدم، هر چه بیش از مقدار نیاز خود بدست آوری (و آن را ذخیره کنی) خزانه دار دیگران در آن خواهی بود»



توضیح قطره ای:

 
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به نکته اى اشاره مى کند که غالباً مردم از آن غافلند، غالب مردم حدّ و مرزی برای بدست آوردن ثروت قائل نیستند و معتقدند هرچه بیشتر بهتر، اما هنگامی که دقت می کنیم می بینیم بهرة ما از اموالمان همان مقداری است که مصرف می کنیم؛ غذایى که مى خوریم، نوشابه اى که مى نوشیم، لباسى که مى پوشیم، خانه اى که در آن زندگى مى کنیم و ماشینی که بر آن سوار مى شویم و مانند آن و در مورد بسیارى از اشخاص، این مواد مصرفى تنها گوشه کوچکى از اموال آنها را شامل مى شود و بقیه را ذخیره مى کنند، پیوسته در حفظ آن کوشش و از آن نگهداری مى کنند تا سرانجام به فرزندان و دامادها و سایر بستگان خود بسپارند و با دنیایى از حسرت، چشم از آنها بپوشند و با یک کفن بسیار کم ارزش وارد سراى دیگر شوند.
امام علیه السلام فرمود: «سُئِلَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ مَنْ أعْظَمُ النّاسُ حَسْرَةً قالَ مَنْ رَأى مالَهُ فی میزانِ غَیْرِهِ وَأدْخَلَهُ اللهُ بِهِ النّارَ وَأدْخَلَ وارِثَهُ بِهِ الْجَنَّةَ» (بحارالانوار ج70 ص142) «از امیرمؤمنان(علیه السلام) سؤال کردند چه کسى روز قیامت حسرتش از همه بیشتر است؟ فرمود: کسى که در آن روز اموال خود را در میزان اعمال دیگران ببیند که خدا او را به واسطه آن مال وارد دوزخ کند و دیگرى را (که هیچ زحمتى را براى آن نکشیده بود براى نیکوکارى اش) به سبب آن مال وارد بهشت سازد».

این نکته قابل توجه است که مقصود امام علیه السلام از این سخن آن نیست که انسان تنها به اندازه نیاز روزانه خود تلاش و فعالیت اقتصادى داشته باشد بلکه به عکس، طبق دستورات اسلام باید از راه های صحیح بسیار تلاش کرد ولى اموالى را که جمع آورى مى کند، اضافه آن را در راه خدا و کارهاى خیر و خدمت به بندگانش صرف کند، نه این که آنها را ذخیره کرده و براى وارثان بگذارد و خودش هیچ بهره اى معنوى از آن نبرد.

 

asereshteh@


نیازمندان به دعا


نیازمندان به دعا
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« مَا الْمُبْتَلَى الَّذِی قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ-  بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ-  الَّذِی لَا یَأْمَنُ الْبَلَاءَ » (نهج البلاغه حکمت 302 )
« آن کس که به شدّت به بلا مبتلاست از کسی که مبتلا نیست ولی در هیچ لحظه ایمن از بلا نمی باشد، محتاج تر به دعا نیست »



توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به نکته اى اشاره مى کند که بسیارى از افراد از آن غافلند، مردم غالبآ به افراد گرفتار توجه دارند به خصوص گرفتارانى که به شدت مبتلا شده اند؛ یا گرفتارى مالى یا انواع بیمارى ها یا مسائل مختلف. و کسانى که به آنان علاقه مندند دعا مى کنند که خدا آنها را از گرفتارى رهایى بخشد و از کسانى که ظاهرآ سالم و بدون گرفتارى هستند غافلند؛ در حالى که آنها نیز به همان اندازه و گاه بیشتر نیاز به دعا دارند، زیرا هر لحظه ممکن است نعمت عافیت، آرامش، غنا و ثروت از آنها گرفته شود. با این توجه، هر دو گروه نیازمند دعا هستند، در حالى که مردم معمولاً به یکى توجه داشته و از دیگرى غافلند.
اضافه بر این، افرادى که در عافیتند گاه گرفتار غرور و غفلت فوق العادهاى مى شوند در حالى که مبتلایان، نه مغرورند و نه غافل و پیوسته به در خانه خدا رفته و دعا مى کنند، و از این نظر حال عافیت مندان از مبتلایان سخت تر است.
امام علیه السلام فرمودند: «تَقَدَّمُوا بِالدُّعَاءِ قَبْلَ نُزُولِ الْبَلاءِ» (بحارالانوار ج90 ص380) «پیش از آنکه بلا نازل شود دعا کنید».

امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُسْتَجَابَ لَهُ فِی الشِّدَّةِ فَلْیُکْثِرِ الدُّعَاءَ فِی الرَّخَاءِ» (بحارالانوار ج90 ص381) «کسى که دوست دارد به هنگام شدت و بلا دعایش مستجاب شود، در زمانى که در راحتى و آرامش است زیاد دعا کند».

 

asereshteh@


تضاد عُجب با عقل


تضاد عُجب با عقل
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ » (نهج البلاغه حکمت212 )
« خودپسندیِ انسان یکی از حسودانِ عقل است »



توضیح قطره ای:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به یکى از آثار سوء خودپسندى اشاره کرده، مى فرماید: «خودپسندىِ انسان یکى از حسودان عقل اوست».
مى دانیم حسود کسى است که به نعمت هایى که به انسان رسیده رِشک می ورزد و آرزوی نابودی آن را دارد و همین امر سبب مى شود به دشمنى با او برخیزد و هر کارى از دستش ساخته است، در این راه انجام دهد: چهره او را در جامعه نازیبا نشان دهد، عیوب او را فاش سازد، افراد را از طریق شایعه پراکنى از وى دور کند، حتى به خانواده و فرزندان او دشمنى ورزد، تلاش می کند کسب و کار و مقام او را از وى بگیرد و اگر نتواند در مسیر آن مانع تراشى کند.
آفت خودپسندی:
1- قدرت عقل را از انسان مى گیرد، 2- او را به خطا مى افکند، 3- عیب انسان را ظاهر مى سازد،   4- مردم را از او متنفر مى کند، 5- خانواده او را گرفتار مشکلات مى کند، 6- جاه و مقام او را متزلزل مى سازد؛ 7- و گاه اموال و ثروت او را از دستش مى گیرد،

در قرآن مجید مى خوانیم: «أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِى مَنْ یَشَاءُ» (فاطر/8) «آیا کسى که عمل بدش براى او آراسته شده و آن را خوب و زیبا مى بیند (همانند کسى است که واقع را آنچنان که هست مى یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مى کند».
امام علیه السلام فرموده اند: «الإعْجابُ ضِدُّ الصَّوابِ وَآفَةُ الاْلْبابِ» (تحف العقول ص74) «خودپسندى ضد واقع بینى است وآفتى است براى عقل ها».


asereshteh@


فقر نابودگر (2)


فقر نابودگر (2)
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَکْبَرُ » (نهج البلاغه نامه 163 )
« فقر (ناداری)، مرگ بزرگتر است »



توضیح قطره ای:
آثار زیانبار فقر:
گرچه در روایات متعددی از فقر ستایش شده، مانند حدیث معروف پیامبر گرامی (ص): «الفَقرُ فَخری، وبِهِ أفتَخِرُ» (کافی ج2 ص263) «فقر، [مایه] افتخار من است و به آن، مباهات مى ورزم». و روایت امام صادق علیه السلام: خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «إذا رَأَیتَ الفَقرَ مُقبِلاً فَقُل: مَرحَبا بِشِعارِ الصّالِحینَ، و إذا رَأَیتَ الغِنى مُقبِلاً فَقُل: ذَنبٌ عُجِّلَت عُقوبَتُهُ » (کافی ج2 ص263) «هنگامی که دیدید فقر روی آورده، بگو: ای شعار صالحین خوش آمدی و هنگامی که ببینی غنا روی آورده، بگو: لابد گناهی از من سرزده که مجازاتش به سرعت فرا رسیده است».

ولی روشن است که فقر به معنای تهیدستی مخصوصاً در آنجا که بر اثر تنبلی و کوتاهی و ضعف مدیریت حاصل شود نه مایة افتخار است و نه شعار صالحین، بلکه سبب ذلّت و خواری و آلودگی به انواع گناهان است.
مایة افتخار، فقر إلی الله است، زیرا که همه عالم نیازمندند و خداوند بی نیاز: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» (فاطر/15) «اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بى‏نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!». و این شبیه همان چیزی است که در مناجات امام علی علیه السلام آمده است: «إلهی کَفى لی عِزّا أن أکونَ لَکَ عَبدا، و کَفى بی فَخرا أن تَکونَ لی رَبّا» (خصال ج2 ص420) «الهى! همین عزّت مرا بس که بنده تو هستم و همین افتخار مرا بس که تو خداوندگار من هستى»
یا اینکه منظور از فقر، زندگی ساده و خالی از تشریفات و تکلّفات است در برابر ثروتی که موجب مستی و غرور و تشریفات و تجملات می شود.


asereshteh@


فقر نابودگر -1


فقر نابودگر (1)
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَکْبَرُ » (نهج البلاغه نامه 163 )
« فقر (ناداری)، مرگ بزرگتر است »



توضیح قطره ای:
امام(علیه السلام) در این سخن کوتاه و حکیمانه به آثار زیانبار فقر و تهی دستی اشاره کرده است. و در حکمت سوم چنین آمده است: «وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ» «و تهیدستى مرد زیرک را از بیان دلیل و حجت خود کند مى‏سازد». روایات زیادی از رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام، در مذمت فقر و تهیدستی وارد شده که نشانة آن است که در تفکر اسلامی، فقرزدایی اهمیت بسیار زیادی دارد.
تاکید بر فقرزدایی در اسلام به دلیل این است که فقر زمینة انواع انحرافات عقیدتی و اخلاقی را به ویژه در وجود افراد کم ظرفیت فراهم می سازد. بسیار دیده شده است که افراد فقیر کلمات کفرآمیز بر زبان جاری می کنند و هنگامی که زن و فرزند خود را گرسنه می بینند دست به هر کاری میز نند، قوانین اجتماعی را نادیده می گیرند، آداب و اخلاق انسانی را به فراموشی می سپارند و برای رفع فقر خود هر کاری را مجاز می دانند و اگر شخص فقیر کم ظرفیت واقعاً کافر نشود، به مرز کفر نزدیک می شود و حداقل رضایت به قضای الهی را از دست می دهد.
تعبیر به «الْمَوْتُ الْأَکْبَرُ» «مرگ بزرگ تر» اشاره به این است که انسان به هنگام مرگ حداقل از مشکلات این جهان آسوده می شود در حالی که فقیری که با فقر دست و پنجه نرم می کند گویی پیوسته در حال جان دادن است.
امام علیه السلام به فرزندش می فرماید: «یا بُنَیَّ ، مَنِ ابتُلِیَ بِالفَقرِ فَقَدِ ابتُلِیَ بِأَربَعِ خِصالٍ: بِالضَّعفِ فی یَقینِهِ، وَالنُّقصانِ فی عَقلِهِ، وَالرِّقَّةِ فی دینِهِ، وقِلَّةِ الحَیاءِ فی وَجهِهِ، فَنَعوذُ بِاللّهِ مِنَ الفَقر» (بحار الانوار ج69ص47 ح58) «جان پسر! هر کس گرفتار فقر شود، به چهار خصلت و عیب بزرگ مبتلا می گردد: ضغف در یقین، نقصان در عقل، سَبُکى در دینش، و کمی حیا در چهره اش. پس از فقر به خداوند پناه مى جوییم».
بنابر این امروز می بینیم که فقر سرچشمة مفاسد بی شماری؛ مانند ابتلا به مواد مخدّر، فحشا، سرقت، خدمت به اجانب و مانند آن می شود.


asereshteh@


فتنه، اختلاف و تفاخر سبب نابودی جامعه

 

فتنه، اختلاف و تفاخر سبب نابودی جامعه
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« أَیُّها النَّاسُ، شُقُّوا أَمْوَاجَ الفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ، وَعَرِّجُوا عَنْ طَریقِ الْمُنَافَرَةِ، وَضَعُوا تِیجَانَ الْمُفَاخَرَةِ» (نهج البلاغه خطبه5 )
« ای مردم، امواج فتنه ها را با کِشتی های نجات در هم بشکنید، و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید و تاج های تفاخر و برتری جویی را از سر بردارید.»



توضیحی قطره ای:
امام(علیه السلام) در فرازهایی از این خطبه، فتنه ها را به امواج کوبنده و شکننده تشبیه می کند و برای مقابله با آن به استفاده از کشتیهای نجات توصیه می کند و منظور از کشتیهای نجات، کشتیهای محکم و بزرگی است که توانایی بر شکافتن امواج و رساندن سرنشینان را به ساحل نجات دارد؛ و منظور از «کشتیهای نجات» در این جا رهبران الهی و مخصوصاً اهل بیت پیامبر (ص) است.
پیامبر گرامی اسلام صلى الله علیه وآله: «مَثَلُ أهلِ بَیتی مَثَلُ سَفینَةِ نُوحٍ؛ مَن رَکِبَها نَجا و مَن تَخَلّفَ عَنها غَرِقَ» (کنز العمّال ح 34151) «مَثَل اهل بیت من، مثل کشتى نوح است که هر کس سوارش شد نجات یافت و هر کس که از آن باز مانْد غرق گشت».

یعنی آنچه را که ما می گوئیم گوش کنید نه آنچه خود می خواهید. و در تاکید بر این معنا، اختلاف و تفاخر و برتری جویی گروهی و قبیله ای را به راه خطرناکی تشبیه می فرماید که باید هر چه زودتر از آن کناره گیری کرد.
در واقع امام علیه السلام در این سخن گهربارش انگشت روی نقطة اصلی دردهای جانکاه جامعة ما و جامعة جهانی گذارده که همیشه جنگ های خونین و اختلافات و ناامنی ها از برتری جوییها و تفاخر سرچشمه می گیرد؛ و اگر این بت، شکسته شود بیشترین مشکلات حل خواهد شد و دنیا امن و امان و آرام می گردد.
درست است که مستکبران و مستبدان و قدرت طلبان جهان، هر کدام زیر چتر دفاع از حقوق بشر، دمکراسی و امنیت جهانی و حفظ ارزش ها، پنهان می شوند ولی چه کسی است که نداند اینها همه بهانة رسیدن به قدرت و وسیلة برتری و تسلط بر جهان است؟

 

asereshteh@


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >